سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پری دریایی

خدایا، برای همسایه ای که نان مرا ربود، نان...
برای دوستی که قلب مرا شکست، مهربانی...

برای انکه روح مرا آزرد، بخشایش...
و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق میطلبم.


+نوشته شده در سه شنبه 90/1/23ساعت 5:36 عصرتوسط سارا | نظرات ()

خوشبختی نامه‌ای نیست که یک روز، نامه‌رسانی، زنگ در خانه‌ات را بزند و آنرا به دستهای منتظر تو بسپارد.
خوشبختی، ساختن عروسک کوچکیست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر...
به همین سادگی،
به خدا به همین سادگی؛
اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر...
خوشبختی را در چنان هاله‌ای از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده‌ی ادراک‌ناپذیر فرو نبریم که خود نیز درمانده در شناختنش شویم...
خوشبختی همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است
 
...

کودکی
از خدا پرسید خوشبختی را کجا میتوان یافت
خدا گفت ان را در خواسته هایت جستجو کن
و از من بخواه تا به تو بدهم با خود فکر کرد و فکر کرد
گفت اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم
خداوند به او داد
گفت اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم
خداوند به او داد
اگر ..... اگر ....... و اگر........
اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود
از خدا پرسید حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم
خداوند گفت باز هم بخواه
گفت چه بخواهم هر انچه را که هست دارم
گفت بخواه که دوست بداری
بخواه که دیگران را کمک کنی
بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی
و او دوست داشت و کمک کرد
و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می نشیند
و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت می بخشد
رو به آسمان کرد و گفت خدایا خوشبختی اینجاست
در نگاه و لبخند دیگران


+نوشته شده در سه شنبه 89/12/3ساعت 10:37 صبحتوسط سارا | نظرات ()

فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه سالمی یا مریضی.
 اگر سالم هستی، دیگه چیزی نمونده که نگرانش باشی؛ اما اگه مریضی، فقط دو
 چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه دست آخر خوب می شی یا می میری.
 اگه خوب شدی که دیگه چیزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛ اما اگه بمیری، دو
 چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه به بهشت بری یا به جهنم.
 اگر به بهشت بری، چیزی برای نگرانی وجود نداره؛ ولی اگه به جهنم بری، اون
 قدر مشغول احوالپرسی با دوستان قدیمی می شی که وقتی برای نگرانی نداری!
 پس در واقع هیچ وقت هیچ چیز برای نگرانی وجود نداره


+نوشته شده در سه شنبه 89/12/3ساعت 10:34 صبحتوسط سارا | نظرات ()

1) به دیگران قول 100% بدهید که کاری را تا تاریخ معینی به اتمام خواهید رساند. قول دادن به دیگران در شما ‌انگیزه ایجاد می کند. 
2) در مطالعه مجلات به منظور صرفه جویی در وقت ، مقالات مورد نیاز خود را جدا کنید و برای مطالعه ‌بعدی بایگانی نمایید.
3) تندخوانی را یاد بگیرید تا بتوانید در مدت کوتاه‌تری مطالب بیشتری را مطالعه کنید.
4) هر فعالیتی در جهت تقویت انضباط فردی برای استفاده بهتر از وقت و مدیریت زمان باعث تقویت سایر اصول ‌انضباطی می شود. 
5) با حذف تمام کارهایی که انجام آنها از اهمیت ناچیزی برخوردار است ، می توانید کارهای خود را با سرعت بسیار بیشتری به اتمام برسانید.
6) پیش از آنکه یک کتاب را به طور کامل بخوانید، با ورق زدن و مرور سریع مطالب، سرعت خود را در ‌خواندن کتاب بالا ببرید.
7) از خواندن مطالب غیرضروری خودداری کنید. اشتراک خود را با مجله ها و روزنامه هایی که به آنها نیاز ‌ندارید قطع کنید.
8) هنگامی که بسیار خسته اید، به خانه آمدن و زود به رختخواب رفتن، یکی از بهترین راه های استفاده از وقت است.
9) هر روز مقداری از وقتتان را به این اختصاص دهید که در مورد هدف های اصلـی و واقعـی خـود و راه هـای بهتـری کـه از طـریـق آنهـا می توانید روز به روز به هدف های خود نزدیک تر شوید، فکر و تامل کنید.
10) رشد شخصیت ، عامل اصلی صرفه جویی در وقت است. هر قدر انسان برتری شوید با صرف وقت کمتری می توانید به هدف های خود برسید.
11) سعی کنید در تنظیم وقت، ماهرانه عمل کنید.
12) همیشه برای انجام کارهایتان جدول زمان بندی شده داشته باشید و تمام کارها و قرار ملاقات ها را در آن ‌بنویسید.
13) هر کاری که انجام می دهید در واقع دارید وقتتان را می فروشید. آن را ارزان نفروشید.
14) راهکارهای مدیریت زمان ، قدرت قضاوت، پیش بینی ، اطمینان و انضباط فردی را افزایش می دهد.
15) مدیریت زمان ( تنظیم وقت ) بیش از هر چیز نیاز به انضباط فردی ، خویشتن داری و تسلط بر نفس دارد.‌


+نوشته شده در چهارشنبه 89/10/29ساعت 11:12 صبحتوسط سارا | نظرات ()

باورها به رفتارهای ما جهت می‌دهند. انگیزه ما برای شروع کاری می‌شوند و می‌توانند ما را از انجام فعالیتی بازدارند. اعتقاد و ترویج باورهای مثبت، مثبت‌اندیشی را در زندگی نهادینه می‌کند. نهاده‌ها فردا شکوفا می‌شوند و به همین دلایل است که باید باورهای ساده خود را برای پیچیدگی‌های فردای زندگی جهت بدهیم تا کودکان‌مان به فردای بهتری نظر داشته باشند؛ جهتی روشن و مثبت نگر.
? من باور دارم
? که دعوا و جر و بحث دو نفر با هم به معنی اینکه آنها همدیگر را دوست ندارند، نیست و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنی اینکه آنها همدیگر را دوست دارند نیست.
? که هر چقدر دوست‌مان خوب و صمیمی باشد هر از گاهی موجب ناراحتی ما خواهد شد و باید به این خاطر او را ببخشیم.
? که دوستی واقعی به رشد خود ادامه خواهد داد حتی در دورترین فاصله‌ها.
? که ما می‌توانیم در یک لحظه کاری کنیم که برای تمام عمر قلب ما را به درد آورد.
? که زمان زیادی طول می‌کشد تا من همان آدم بشوم که می‌خواهم.
? که همیشه باید کسانی را که صمیمانه دوستشان دارم با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین باری باشد که آنها را می‌بینم.
? که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم، او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.
? که قهرمان کسی است که کاری را که باید انجام گیرد در زمانی که باید انجام گیرد، انجام می‌دهد، صرف‌نظر از پیامدهای آن.
? که گاهی کسانی که انتظار داریم در مواقع پریشانی و درماندگی به ما ضربه بزنند، به کمک ما می‌آیند و ما را نجات می‌دهند.
? که گاهی هنگامی که عصبانی هستم حق دارم که عصبانی باشم اما این به من این حق را نمی‌دهد که ظالم و بی‌رحم باشم.
? که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتی که داشته‌ایم و آنچه از آنها آموخته‌ایم بستگی دارد تا به اینکه چند بار جشن تولد گرفته‌ایم.
? که همیشه کافی نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهی باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.
? که صرف‌نظر از اینکه چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به دلیل غم و غصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.
? که زمینه‌ها و شرایط خانوادگی و اجتماعی برآنچه هستم تاثیرگذار بوده‌اند اما من خودم مسوول آنچه که خواهم شد هستم.
? که نباید خیلی برای کشف یک راز کند و کاو کنم زیرا ممکن است برای همیشه زندگی مرا تغییر دهد.
? که دو نفر ممکن است دقیقا به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملا متفاوت را ببینند.
? که زندگی ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت به وسیله کسانی که حتی آنها را نمی‌شناسیم تغییر یابد.
? که گواهی‌نامه‌ها و تقدیرنامه‌هایی که روی دیوار نصب شده‌اند برای ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.
? که کسانی که بیشتر از همه دوستشان دارم خیلی زود از دستم گرفته خواهند شد.
? که شادترین مردم لزوما کسی که بهترین چیزها را دارد نیست بلکه کسی است که از چیزهایی که دارد بهترین استفاده را می‌کند.


+نوشته شده در چهارشنبه 89/9/17ساعت 12:12 عصرتوسط سارا | نظرات ()
<      1   2   3   4   5   >>   >