سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پری دریایی

ای درخور اوج ! آواز تو در کوه سحر ، و گیاهی به نماز.

غم ها را گل کردم ، پل زدم از خود تا صخره ی دوست.

من هستم ، و سفالینه ی تاریکی ، و تراویدن راز ازلی.

سر بر سنگ ، و هوایی که خنک ، و چناری که به فکر ، و روانی که پر از ریزش دوست.

خوابم چه سبک ، ابر نیایش چه بلند ، و چه زیبا بوته ی زیست ، و چه تنها من!

تنها من ، و سرانگشتم در چشمه ی یاد ، و کبوترها لب آب.

هم خنده ی موج ، هم تن زنبوری بر سبزه ی مرگ ، و شکوهی در پنجه ی باد.

من از تو پرم ، ای روزنه ی باغ هم آهنگی کاج و من و ترس!

هنگام من است ، ای در به فراز ، ای جاده به نیلوفر خاموش پیام!


+نوشته شده در پنج شنبه 89/5/7ساعت 7:14 عصرتوسط سارا | نظرات ()